پاییز را با انتشار شروع کنید
گاهی اوقات نوشتن، درکم را از احساساتم بیشتر میکند و گاهی هم گمراهم میکند. نوشتن از آن کارهایی است که به سادگی شروع میشود اما سخت تمام میشود.
میتوانی خودکارت را بدست بگیری و بنویسی “نوشتن” و کلی ایده سرازیر میشود. اما جمع و جور کردن این ایدهها کار هر کسی نیست.
میتوانی آزادنویسی کنی اما تهش که چی؟! کِی میخواهی این همه ایده را سروسامان بدهی؟! کِی کلمات کوچک و پراکندهات را وارد دانشگاه میکنی تا سروسامان بگیرند و با موفقیت بیرون بیایند؟! کِی بچههایت را که حالا مدرکی بدست دارند، به دنیا نشانشان میدهی؟!
نوشتههایتان را مثل دانشمندانی که از دانشگاه ویراستاری بیرون آمدهاند، به دنیا نشان دهید. به اعضای سایتتان نشان دهید. نوشتههایتان را انتشار دهید. آن موقع است که موفق خواهید شد. آن موقع است که رویایتان را بیشتر لمس خواهید کرد.
در تاریکی ماندن و تظاهر به پیشرفت کردن، موفقیت نیست. انتشار آثار خود در روشنایی است که بزرگتان میکند.
میخوام بنویسم ولی یه وسواسی نمیزاره
میگم حتما باید خوب و کامل باشه
چند ماه پیش چند تا ایده برای تولید محتوا پیش نویس کرده بودم که تا اون زمان هیچ کس روش کار نکرده بود
امروز همونو سرچ کردم دیدم یه نفر اونو ساخته و ایده من پرید!
راهکار چیست؟
ببین می تونی توی ایده قبلیت تغییری بدی که متفاوتش کنه؟ چون فقط یک نفر اجراییش کرده احتمالا بتونی تغییرات موثری توش بدی و بهترش کنی.
در کل آزادنویسی برای ایده پردازی خیلی خوبه.
می تونی دفترچه ایده هم داشته باشی. همیشه پیش خودت نگه داری و هر وقت توی هر جایی ایده ای به ذهنت اومد سریع چند خط دربارش توی دفترچه بنویسی و بعدا بهش بال و پر بدی.
دانشگاه كلمات…
عاشقشم :>