
کلمۀ روز
چند وقتی بود که یک تمرین در پس مغزم ورجه وورجه میکرد و منم خیلی حوصله فکر کردن به آن را نداشتم اما دیروز که به توصیه استاد کلانتری (+) داشتم برای انتشار محتوا در سایتم ایدهپردازی میکردم، این تمرین راهش را به قسمت خلوت سرم باز کرد.
به نظرم این تمرین میتواند برای کسانی که میگویند وقت کافی برای نوشتن روزمره و جمعبندی آن ندارند، مفید باشد.(البته حافظه هم قرار است نقش ایفا کند.)
برویم سر اصل مطلب:
آخر شب که تقریبا تمام کارهایتان را انجام دادید، برای یکی دو دقیقه به تکتک لحظات روزتان فکر کنید. در آن روز از چه کارهایی لذت بردید؟! کتاب خواندید؟! به کسی گفتید که چقدر دوستش دارید؟!
بعد از فکر کردن به این سوالات و مرور کارهایتان، یک کلمه روی روزتان بگذارید. لازم نیست که عجله کنید. چند دقیقهای را به آن فکر کنید. حتی میتوانید برای فکر کردن بهتر، شروع به نوشتن کنید.
در آخر بهترین کلمهای که آن روز را وصف میکند، انتخاب کنید و در یک کاغذ یادداشت کنید.
میتوانید آخر هفته به آن کلمات کلیدی نگاه کنید و سعی کنید تا هفته و کارهایتان را مرور کنید. در این مرحله احتمالا یا به خودتان افتخار میکنید و یا طبق شواهدی که از خود در دست دارید، به بهتر کردن هفته آینده فکر میکنید که بنظرم هردو نتیجه قابل تقدیر است.