خلاقیت/خلاغیط/خلاء غلط
چند وقتی بود که داشتم به معنای *خلاقیت* فکر میکردم و امروز جملهای به ذهنم رسید و آن را در اینستاگرامام منتشر کردم:
خلاقیت یعنی گذشتن از چهارچوبها.
درست است که جمله را خودم گفتم اما احساس کردم که معنای واقعی آن را نمیدانم.
.
همیشه آثار متفاوت، برایم جذابتر جلوه کردهاند. احتمالا شما هم یک همچین حسی را نسبت به آثار متفاوت دارید:
عجب چیزیه…
چقدر ایده جذابی داره…
این چیزها از مغز یک انسان اومده؟ دم نویسنده گرم…
اما چه چیزی باعث شده که برچسب *متفاوت* را به این آثار بچسبانیم؟
اینجا است که جمله ضمیر ناخودآگاهام مطرح میشود:
گذشتن از چهارچوبها.
بنظرم دلیل وجود تفاوت همین است.
.
اما همیشه گذشتن از چهارچوب هم خوب از آب در نمیآید. باید به طور خودآگاه و کاملا آرام از این مرز عبود کرد و نباید که خرابش کرد. در واقع معنی خلاقیت از اینجا نشعت میگیرد.
خلاقیت یعنی چهارچوب و فراتر از آن.
معنی خلاقیت، خراب کردن تکنیکها نیست؛ خلاقیت یعنی پیاده کردن تکنیکی جدید در کنار تکنیکهای حرفهای و همیشگی.
در واقع با از بین بردن چهارچوب، خلاءای در کارمان ایجاد میکنیم که خواننده را آزرده میکند و نمیگذارد که به راحتی به خواندنش ادامه دهد.
نمیشود برای جذابیت داستان، غلط املایی را وارد کار کنیم. باید استفاده از کلمات جدید را به کار گیریم تا اینکه پایه و اساس کلمات دیگر را خراب کنیم. درست مثل خلاقیت.
.
.
خلاقیت از نظر شما یعنی چی؟! حتما کامنت بزارید.
🙂
فقط میتونم بگم مغزم منفجر شد 🙂 🙂 🙂
you haven’t met the new me yet:)