آینه ذهن
پردۀ تاریک
دستم را دراز کردم و پردۀ تاریک شب را احساس کردم. حقیقتا بافت نرمی داشت و احساس خوبی میداد. خیلیها میخواستند پرده را کنار بزنند تا صبح را ببینند. اما من آن را همان گونه که بود، دوست داشتم. ظاهر تاریکی دارد اما وجودش پر از آرامش و سکوت است. اگر پردۀ تاریک غرورش کنار بزنی، روشنی خورشید روزش را میبینی که برایت دست تکان میدهد.
9
عالی و پر احساس بود بلکای عزیز
ممنونم ازت ويدا :”)
😍😍😍
عالیه بود توصیفاتت
مرسی ازت :”)
کنار زدن پرده ی غرور رو خیلی دوست داشتم. عالی بود :”>
می دونی اولین کامنت سایت خیلی خوشگله؟!
خوشگل ترین چیزی که توی تمام دنیا می تونی داشته باشی:”)
از اینکه اولین کامنت سایت بلکا طاهرخانی کامنت منه بسیار غرورمندم :”>
دومین کامنت یه سایت به اندازه اولی قشنگه هع
قسمتی که گفت ” اگر پردۀ تاریک غرورش کنار بزنی، روشنی خورشید روزش را میبینی که برایت دست تکان میدهد.” خیلی قشنگ بود :>
قطعا دومی هم به اندازه اولی قشنگه :”)